راه معدن

راهبردهای توسعه صنعتی مبتنی بر منابع معدنی: درس‌آموخته‌هایی از استرالیا، آفریقای جنوبی و شیلی

رضا موسایی؛ پژوهشگر مرکز پژوهش‌های مجلس

مقدمه

کشورهای برخوردار از منابع غنی معدنی چگونه می‌توانند این ثروت طبیعی را به اهرمی برای توسعه صنعتی پایدار بدل کنند؟ این پرسشی است که دهه‌ها ذهن اقتصاددانان و سیاست‌گذاران را به خود معطوف داشته است. بررسی تطبیقی سیاست‌های صنعتی سه غول معدنی جهان (استرالیا، آفریقای جنوبی و شیلی) نشان می‌دهد که گرچه «یک نسخه واحد برای همگان» وجود ندارد، اما اصول مشترکی مانند انسجام سیاستی، هدف‌گذاری هوشمندانه در طول زنجیره ارزش، و ایجاد توازن میان عرضه و تقاضا، سنگ بنای تمامی مدل‌های موفق را تشکیل می‌دهد.

 

آفریقای جنوبی: الگوی مداخله‌گر با مأموریت دوگانه

سیاست صنعتی آفریقای جنوبی در دوران پس از آپارتاید، مأموریتی دوگانه را دنبال کرده است: توسعه صنعتی هم‌زمان با تحول اجتماعی و جبران نابرابری‌های تاریخی. در این راستا، دولت رویکردی فعال و مداخله‌گرانه اتخاذ کرده است.

 

شیلی: الگوی مشارکتی و بازارمحور

شیلی که به طور سنتی رویکردی لیبرال و بازارمحور داشته است، در دهه‌های اخیر به سوی مدلی مبتنی بر «همکاری دولت و بخش خصوصی» و ایفای نقش دولت به عنوان «کاتالیزور» یا تسهیل‌گر حرکت کرده است.

 

استرالیا: الگوی نوآور و متمرکز بر توسعه قابلیت‌ها

استرالیا نمونه‌ای برجسته از کشوری است که توانسته «نفرین منابع» را به فرصتی برای توسعه بدل کند. راهبرد این کشور عمدتاً بر تقویت «سمت عرضه» و با هدف ایجاد اکوسیستمی پیشرو و در کلاس جهانی برای «تجهیزات، فناوری و خدمات معدنی» (METS) متمرکز بوده است.

 

جمع‌بندی: اهمیت کیفیت مداخله، نه کمیت آن

مقایسه این سه کشور نشان می‌دهد که موفقیت در سیاست صنعتی بخش معدن، بیش از آنکه به میزان مداخله دولتی بستگی داشته باشد، به کیفیت و انسجام آن وابسته است. هیچ راهکار یکسانی برای همه وجود ندارد. هر کشور باید با شناسایی قابلیت‌ها و مزیت‌های رقابتی خود، نقاط استراتژیک در زنجیره ارزش را هدف‌گذاری کند و سپس مجموعه‌ای هماهنگ و متعادل از سیاست‌های سمت عرضه و تقاضا را برای پشتیبانی از آن طراحی و اجرا نماید.

Exit mobile version