راه معدن

معماری جدید برای ثروت‌های معدنی ایران؛ عبور از تنگنای مقیاس خرد

رضا موسایی؛ پژوهشگر حوزه معدن

چرا پتانسیل‌های زمین‌شناسی به قدرت اقتصادی بدل نمی‌شود؟

جغرافیای ایران، گنجینه‌ای از ذخایر معدنی ارزشمند را در دل خود جای داده است؛ پتانسیلی که قاعدتاً باید این کشور را به یکی از بازیگران کلیدی در عرصه معادن جهانی تبدیل می‌کرد. با این حال، واقعیت اقتصادی این صنعت با ظرفیت بالقوه آن فاصله دارد. ریشه این تناقض را نه در کمبود منابع، بلکه باید در معماری و ساختار حاکم بر این بخش جستجو کرد. سیاست‌گذاری‌های دهه‌های گذشته، که بر توزیع گسترده مجوزها متمرکز بود، ناخواسته به خلق یک «موزاییک ناکارآمد» از صدها بنگاه کوچک و منفرد منجر شده است. این چشم‌انداز تکه‌تکه، که در آن از شرکت‌های بزرگ و یکپارچه با مقیاس جهانی خبری نیست، به پاشنه آشیل صنعت معدن ایران بدل گشته و توان رقابتی و بهره‌وری آن را به شدت تحلیل برده است. این تحلیل، به کالبدشناسی این ساختار معیوب، مقایسه آن با مدل‌های موفق جهانی و ترسیم نقشه راهی برای خروج از این بن‌بست راهبردی می‌پردازد.

 

کالبدشناسی ناکارآمدی؛ عواقب یک ساختار از هم گسیخته

سیاست توزیع مجوزها، بدون توجه به منطق اقتصادی حاکم بر صنعت معدن، مجموعه‌ای از آسیب‌های ساختاری را به این بخش تحمیل کرده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

 

درس‌هایی از قدرت‌های بزرگ معدنی در دنیا

در مقابل این تصویر پراکنده، کشورهای پیشتاز معدنی جهان مانند استرالیا و برزیل، مسیری کاملاً متفاوت را پیموده‌اند. صنعت معدن در این کشورها توسط چند شرکت بین‌المللی هدایت می‌شود که عملیات آن‌ها در مقیاسی جهانی تعریف می‌شود. مزیت‌های این مدل، فراتر از کاهش هزینه‌هاست:

این در حالی است که در ایران، انبوهی از بازیگران کوچک، فاقد قدرت چانه‌زنی در برابر خریداران بزرگ داخلی و خارجی، همواره در معرض تلاطم‌های بازار قرار دارند. این ساختار، بخش معدن را از یک اهرم توسعه ملی به مجموعه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی کم‌بازده و پرریسک تقلیل داده است.

 

ترسیم مسیری نو

ادامه مسیر فعلی، به معنای پذیرش یک نقش حاشیه‌ای برای صنعت معدن ایران در اقتصاد ملی و جهانی است. برای شکستن این چرخه ناکارآمدی، یک بازنگری بنیادین در سیاست‌گذاری و حرکت به سمت «تجمیع استراتژیک» اجتناب‌ناپذیر است. دولت باید نقش تسهیل‌گر را برای یکپارچه‌سازی بنگاه‌های کوچک ایفا کند. این امر از طریق ابزارهایی چون ارائه مشوق‌های مالیاتی و قانونی برای فرآیندهای ادغام و تملیک، حمایت از تشکیل کنسرسیوم‌های بزرگ برای توسعه پهنه‌های معدنی عظیم، و اولویت‌دهی به شرکت‌های دارای صلاحیت فنی و مالی در واگذاری‌ها امکان‌پذیر است. تنها با ساختن بنگاه‌هایی در مقیاس ملی و فراملی می‌توان ثروت‌های خفته معدنی ایران را بیدار کرد و این صنعت را به ستون فقرات توسعه پایدار کشور تبدیل نمود.

Exit mobile version